بررسی وضعیت هنر انقلاب در مهر؛
اگر آوینی شهید نمی شد دق می کرد! هنر انقلاب اسلامی مصادره شد
به گزارش ال مور، نصرالله قادری اعتقاد دارد با عنایت به روندی که در هنر انقلاب اسلامی طی شده اگر سیدمرتضی آوینی شهید نمی شد و زنده می ماند در دوران حاضر دق می کرد.
خبرگزاری مهر -گروه هنر-فریبرز دارایی؛ چندین سال است که در فروردین هر سال همزمان با سالروز شهادت سیدمرتضی آوینی هفته هنر انقلاب اسلامی برگزار می گردد. سال ها است که بحث هنر انقلاب اسلامی و هنرمند انقلاب اسلامی مطرح است ولی معلوم نیست روند درستی برای شکل دهی و توسعه این بحث طی شده است یا نه. برخی معتقد هستند آنگونه که باید و شاید در زمینه هنر انقلاب اسلامی برنامه ریزی، حمایت و فعالیت نشده است و برخی معتقد هستند که این عنوان فقط بهانه ای است برای حمایت کردن یا نکردن از هنرمندان و فعالیتهای هنری توسط مدیران و مسؤلان تصمیم گیرنده. به بهانه هفته هنر انقلاب اسلامی در سال ۱۴۰۴ گفتگویی را با نصرالله قادری نویسنده، پژوهشگر، مدرس و کارگردان تئاتر در خبرگزاری مهر تدارک دیدیم و وی با عنایت به سابقه دوستی و همکاری با سیدمرتضی آوینی در مجله سوره و همینطور فعالیت چندین ساله خود در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و همینطور نگارش و اجرای آثار مختلف نمایشی به بررسی روند طی شده برای هنر انقلاب اسلامی و هنرمند انقلاب اسلامی پرداخت. وی در رابطه با شرایطی که برای شهید آوینی در زمان حیاتش وجود داشت صحبت و نظرات خویش را در رابطه با وضعیت هنر انقلاب اسلامی بیان کرد. بخشی از این سخنان در ذیل آمده و بخشی هم در چارچوب فایل تصویری انتشار یافته است. * با عنایت به این که شما با سیدمرتضی آوینی سابقه دوستی و همکاری داشتید و هفته هنر انقلاب اسلامی هم بعد از شهادت ایشان و به نام شهید اهل قلم شکل گرفته است، در رابطه با شهید آوینی و روندی که داشت دیدگاه خویش را بفرمایید. قادری: سیدمرتضی آوینی قبل از شهادت و بعد از شهادت مظلوم بود. در جامعه ما یک هنرمند خوب مانند جامعه آمریکا که یک سرخپوست خوب یک سرخپوست مرده است، یک هنرمند مرده است. سیدمرتضی در زمان حیات اش از جانب ۴ گروه مورد هجوم قرار گرفته بود که من از نزدیک شاهد این هجوم بودم. نخستین گروه مارقین بودند که به سیدمرتضی می گفتند یا توبه کن یا از طبقه چهارم مجله سوره به پایین پرتابت می نماییم چونکه وی را مسلمان نمی دانستند. مارقین کسانی هستند که فهم غلطی از دین دارند ولی دُگم هستند. گروه دوم ناکثین بودند که شامل تمام جبهه خارج از ایران بودند. گروه سوم قاسطین بودند؛ که رفیق نیمه راه بودند و سوءاستفاده می کردند. گروه آخر هم قاعدین بودند که سکوت اختیار کرده بودند. از زمان ساخت «خان گزیده ها» تا «روایت فتح» این ۴ گروه به سیدمرتضی آوینی هجمه وارد می کردند. پس از شهادت هم مظلوم بود چونکه او را مصادره کردند؛ اول گروهی که می خواستند از او «کامران» بسازند که هزینه بسیاری هم برای این کار صرف کردند و کار تا به جایی پیش رفت که شهادت سیدمرتضی را هم منکر شدند. گروه دوم «کامران» را نفی کردند و مرتضایی را ساختند که خودشان می خواستند و به نفع شان بود. همان هایی که می خواستند او توبه کند برایش مراسم گرفتند.
تا پیش از شهادتش در توصیف سینمای او از کلمه «مزخرف» استفاده می کردند و پس از شهادت یک دفعه تبدیل به سینمای اشراقی شد. همه این گروه ها پس از شهادت سیدمرتضی آغاز به تجلیل از او کردند و گفتند که هنرمند بزرگی بود در حالیکه همین هنرمند خاص را در میانه ترم از دانشگاه هنر اخراج کردند، از جهاد دانشگاهی هم اخراج شد، این هنرمند بزرگ اگر شهید نشده بود و برمی گشت از حوزه هم اخراج شده بود. هیچ جهتی در دنیای هنر پذیرش مرتضی آوینی فیلسوف نظریه پرداز را نداشت چونکه «هنرمند نمی خواهم» نبود بلکه «هنرمند چه می خواهم» بود. * چرا این شرایط برای شهید آوینی و هنرمندانی از این دست شکل می گیرد و فعالیت را برای آنها سخت می کند؟ در هنر ایران قدرت دست جریانی است که به حزب توده وابسته اند و معتقد هستند هنر باید ضد حاکمیت باشد. در طول تاریخ ما هنرمندانی را داریم که مهجور بوده و هستند و اگر کاری هنری هم انجام شده به شکل فردی بوده است. فردوسی نمونه هنرمند مهجور در ایران است که در زمان حیات و حتی بعد از مرگش هم مورد هجمه قرار گرفت و حتی در دوران معاصر می خواستند مقبره او را تخریب کنند. حافظ و مولانا هم هنرمند هستند چونکه در زمان حیات و پس از حیات شان چنین وضعیتی را تجربه کرده اند. اتهامی که از جانب شبه هنرمندها به سیدمرتضی وارد می شد این بود که می گفتند او هنرمند حکومتی است در حالیکه در حقیقت حکومت هیچ حمایت و دفاعی از او نمی کرد. سیدمرتضی می دانست چه می خواهد و بنابراین از جانب روشنفکرها هم تا پیش از شهادتش مطرود شده بود. * روندی که هنر انقلاب اسلامی طی کرده است را چطور ارزیابی می کنید؟ در ایران اغلب آثاری که به نام انقلاب و انقلاب اسلامی ساخته و ساخته شده شعاری و تاریخ مصرف دار است. هنر انقلاب در ذات خود هنری زایشی است نه سفارشی. البته هنر سفارشی در ذات خود هم امر بدی نیست به شرط این که دیدگاه هنرمند در اثر سفارش گرفته شده وجود داشته باشد نه این که فقط به خاطر پول کار و حرفی را که به آن اعتقادی ندارد انجام دهد و بزند. سیدمرتضی به علت این که هنرمند بود، تنها بود و غریب و دائم متهم. سیدمرتضی نظریه هنر انقلابی را خوانده بود و می شناخت. یکی از ریشه های هنر انقلاب اسلامی در حماسه عاشورا است ولی متاسفانه شعور امام حسین (ع) در هنر ما وجود ندارد. ریشه هنر سیدمرتضی آوینی در حماسه عاشورا بود. معضلات مختلفی برای هنر انقلاب اسلامی ایجاد کردند؛ نخستین مانع در هنر انقلاب اسلامی ممیزی بود که اجازه خطاکردن به هنرمند را نمی داد در حالیکه هنرمند باید مجاز باشد تا خطا کند. دوم خطوط قرمز برای هنرمند تعیین کردند. سومین مورد این بود که هنر انقلابی باید بسیار سطحی باشد تا همه مردم آنرا بفهمند. انقلاب اسلامی ماهیت دینی دارد نه مذهبی چونکه با ماهیت مذهبی آنرا فقط مختص مذهب شیعه می نماییم در حالیکه در راه انقلاب اسلامی افراد از مذاهب مختلف از جان خود گذشتند و ایثار کردند. معضل دیگر هنر انقلاب اسلامی این بود که مذهبیون هر هنرمندی را که باب طبع شان نبود سکولار و سکولاریسم را بعنوان هنر ضد دین معرفی کردند. نمونه ای در هنر دینی به من نشان دهید که به اندازه «روز واقعه» آقای بهرام بیضایی قدرتمند باشد اما همان گروه و عده بیضایی را قبول ندارند و او را سکولار می دانند. چرا نگذاشتند «روز واقعه» را خود بهرام بیضایی بسازد؟ چون همان ممیزها معتقد بودند که او هنرمندی سکولار است. تصور آن عده اینست که هنر انقلابی هنر شعاری است. شبه روشنفکرها هم کل هنر دینی را نفی کردند و ندیده گفتند این هنر نیست بلکه روضه خوانی است. چرا رویه علی (ع) را در هنر انقلاب اسلامی پیش نگرفتیم؟ سیدمرتضی آوینی را مصادره کردند و آنگونه که خودشان خواستند تبیینش کردند. * به نظر شما چرا روند هنر انقلاب اسلامی این گونه طی شد؟ در دوره ای گروهی تمام نظریه پردازان گذشته را حذف کردند و خودشان را بعنوان هنرمند و نظریه پرداز معرفی کردند و کتاب نظریه هنر انقلاب اسلامی به چاپ رساندند. جالب اینجا است که همین قشر برای تأیید خود به سراغ هنرمندانی رفتند که روزی خودشان به آنها انگ سکولار زده بودند. آغاز فاجعه برای هنر انقلاب اسلامی زمانی بود که تمام آثار دفاع مقدس را بعنوان هنر انقلاب اسلامی معرفی کردند. ضربه بعدی این بود که هنر انقلاب اسلامی را بخصوص در سینما در سطحی ترین شکل کمدی روایت کردند. انگ هنرمند حکومتی، نبود حمایت لازم و همینطور نبود نظریه به هنر انقلاب اسلامی لطمه زد. هنر انقلاب اسلامی در این سال ها رشد نکرد و راه سیدمرتضی آوینی ادامه نیافت. سیدمرتضی در مجله سوره هیچ کسی را حذف نکرد و تمام کسانیکه دارای دیدگاه بودند در مجله سوره حضور داشتند. خصیصه مهم هنر انقلاب اسلامی جدا از دینی بودن و ریشه داشتن در حماسه عاشورا، ملی و میهنی بوده است. در هنر انقلاب اسلامی ملیت ایرانی و ایران خصیصه اساسی است. ما با وطن معنا پیدا می نماییم. در سفارش ها گفته می شد که ایرانیت نباید در آثار وجود داشته باشد ولی در آثار سیدمرتضی خصیصه ملی و میهنی بودن وجود دارد. در ممیزی های آن دوره کاراکترهای منفی باید نامهای ایرانی داشته باشند و روی شخصیت های مثبت باید نام ائمه گذاشته می شد. سیاست زده های ما به آمار نیاز دارند و فقط تعداد تولیدات مهم می باشد نه کیفیت آنها. سرمایه گذاری انجام شده روی ورزش در زمینه فرهنگ انجام نشده است. در تلویزیون چندصد میلیون برای یک سلبریتی یا چهره ورزشی پرداخت می شود تا بعنوان میهمان حضور داشته باشد ولی برای نظریه پردازان و اهل فرهنگ چنین هزینه هایی نمی کنند. فاجعه ای در ایران رخ داده که تیراژ کتاب به حد ۲۰۰ جلد رسیده است. این که نویسنده ای نظیر ابوتراب خسروی یا محمود دولت آبادی سال ها زمان صرف کنند و از ممیزی بتوانند عبور کنند، باید کتاب شان در حد ۲۰۰ جلد چاپ شود؟ * چرا رابطه مخاطب با هنر انقلاب اسلامی آنگونه که باید شکل نگرفته است؟ هنر انقلاب اسلامی را مخاطب نمی پذیرد چونکه به عمل هنرمندان، مدیران و مسؤلان نگاه می کند و تمام رفتار اشتباه آنها را به پای هنر انقلاب اسلامی می گذارد. کسانیکه خویش را به نام مدیر و هنرمند انقلاب اسلامی معرفی کرده اند در عمل شان وجاهت مسلمان بودن را از بین برده اند. بدترین گناه در قرآن دروغ است و وقتی هنرمند و مدیر انقلاب اسلامی دروغ می گوید چرا مخاطب باید او را قبول کند. از طرفی رقیب فعالیت خویش را دارد و فیلمی بعنوان مثال به نام «۳۰۰» می سازد ولی در داخل به آقای جعفری جوزانی اجازه داده نمی شود که فیلم «کوروش» را بسازد. وقتی «۳۰۰» ساخته شد هنر انقلاب اسلامی پاسخی به آن نداد و در برابر سریال های ترکی هم همین صورت گرفت. وقتی پاسخی ندادیم حالا «معاویه» ایجاد می شود. اگر هنر انقلاب اسلامی داشتیم دیگر فقط یک سریال «امام علی (ع)» نداشتیم. در کل ۴۵ سال فقط یک سریال در رابطه با «امام حسن (ع)»، «امام علی (ع)»، «امام رضا (ع)» و «مختار» داریم. اثری در رابطه با وقوع انقلاب اسلامی نداریم و اگر در تئاتر هم ساخته شد به اثر اجازه اجرای عمومی ندادند. چند اثر در رابطه با تبیین انقلاب اسلامی می توانید به من نشان دهید؟ آثاری که هنری و زایشی باشند و در خارج از کشور بعنوان اثر هنری آنرا قبول کنند. در حیطه نظریه پردازی بسیار فقیر هستیم و در حیطه حمایتی از هنرمند حمایتی صورت نمی گیرد و در زمینه نقد هم با نقص مواجه هستیم. در زمینه تألیف هم اگر چیزی در رابطه با هنر انقلاب اسلامی گفته می شود یا بسیار سطحی است یا بسیار والا که مخاطب اصلاً آنرا درک نمی نماید. شرایط اقتصادی، سیاسی و تهاجم فرهنگی سبب شده تا هنر انقلاب اسلامی در محاق قرار بگیرد اما در فکر خودمان و آماری که عرضه می دهیم در سطح بالایی هستیم. * اگر سیدمرتضی آوینی در دوران کنونی حضور داشت چه شرایطی را تجربه می کرد؟ اگر سیدمرتضی هم اکنون حضور داشت بر مبنای چیزی در آن دوران دیدم، خانه نشین می شد و نمی توانست کار کند. به لحاظ ممیزی هم سیدمرتضی در اینروزها قابل تحمل نبود چونکه شریف بود و شعور داشت. در دانشگاه هیچگاه نمی توانست تدریس کند و به لحاظ تفکر هم در تلویزیون به او کار نمی دادند. ضمن این که سیدمرتضی آدم کوچ کردن نبود و اگر شهید نمی شد حتما دق می کرد. سیدمرتضی با ریش خود زندگی نکرد بلکه با ریشه اش زندگی کرد. در دنیای هنر سیدمرتضی آوینی، سلمان هراتی، حسن حسینی، قیصر امین پور، محمود دولت آبادی و بهرام بیضایی ماندگار هستند چه ما آنها را قبول داشته باشیم یا نداشته باشیم.
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات کاربران عزیز ال مور در مورد این پست
نظر شما در مورد این مطلب ال مور
نام:
ایمیل:
نظر شما:
سوال:
= ۷ بعلاوه ۲